معلومات در باره خرقه مبارک

معلومات درباره خرقه مبارک -کندهار

مشخات خرقه مبارک :
از پشم شتر به رنگ آسمانی ( شاید رنگ طبعی نخ همینطور بوده و یا رنگ آمیزی شده باشد)، مانند قاقمه ( نوع چپن ) کوتاه تر از انسان میانه و هر دو آستین آن کوتاه تر از دامن آن می‌باشد، توسط اهل بیت پیامبر (ص) بافته شده است.

بعد وفات پیامبر، به اساس توصیه قبلی ایشان، به اویس قرنی سپرده شد. موصوف – تا مرگ خویش خرقه را به تن داشتن. بعد از شهادت اویس قرنی ( سال ۳۷ ه. ق.)، خرقه یادشده در غار « حرا » گذاشته می‌شود. شخصی بنام شیخ دوست محمد، آن را از شهر مکه به شهر بغداد انتقال می‌دهد. شهر بغداد زمانی توسط تیمورخان ( ۷۷۱-۸۷۰ ه ق) معروف به تیمور لنگ تصرف گردید خرقه مذکور به سمرقند پایتخت حکمرانی خویش منتقل کرد . و تا ۱۰۷۴ق در سمرقند نگهداری شد. اما ابوسعید اوغلان ( از نواده گان تیمور خان لنگ ) حاکم قدرتمند ترکستان شرقی، از شیخ محمد حبیب و شیخ محمد نیاز ( متولیان خرقه ) خواست، تا خرقه را از سمرقند به ترکستان چین انتقال دهند. مگر خرقه، به بلاد بلخ ( مرکز تمدن - فرهنگ و حاکمیت مقتدیر وقت ) انتقال گردید، تا از تصرف ابوسعیداوغلان محفوظ بماند و تا حکومت سبحان قلی، الی نیمه دوم دهه اول ۱۱۰۰ق در بلخ به درستی نگهداری گردید. اما شیخ محمد ضیاء و شیخ محمد نیاز، هر دو خواستند خرقه را طور محرمانه از راه بدخشان به سرزمین هند ( سرزمین واحد - پنهاور و صاحب گنج) انتقال دهند. مگر میر یاربیک بدخشی، امیر وقت از مسئله آگاه گردید و حسب هدایت موصوف، خرقه از نزدیک کوتل دو راه ( مربوط به ساحه حاکمیت میر یار بیک خان ) باز گردانده شد و در محلی از شهر جوزگون، با اعمار اعمارتی جابجا گردی و اطراف آن محل منحیث زمین و باغ برای رفع احتیاجات متولیان خرقه ( شیخ محمد ضیاء و شیخ محمد نیاز گذاشته شد. میریاربیک با ورود خرقه (۱۱۰۹ه.ق) نام محل ورود ( جوزگون ) را به فیض آباد تغییر داد. و آن ساحه ، بنام « مسجد خرقه » و « گذر خرقه » تا هنوز یاد می‌شود و به طرف راست دره جوزون ( همان نام سابق ) قرار دارد یکی از مناطق سبز، هموار و دیدنی ناحیه اول شاروالی شهر فیض آباد می‌باشد. چگونگی انتقال خرقه به قندهار: "حدوداً بعد از 72 سال جابجای خرقه در شهر فیض آباد، حسب پیشنهاد علمای قندهار و هدایت احمد شاه درانی در سال ۱۱۸۱ ق قشونی زیر قیادت شاه ولی وزیر اعلی و مترجم احمد خان درانی، باعدۀی از علما، موسفیدان ولایت کندهار،غرض انتقال خرقه از فیض آباد به پایتخت( شهر کندهار )به فیض آباد میرسند. اما میریاربیک خان و مردم مانع انتقال خرقه می‌شوند و در این امر بسیار جدی اند. شاه ولی وزیر اعلی، روحانیون و موسفیدان همراه، به امیر بدخشان و مردم به صحبت نشسته، پیشنهاد می‌کنند، چون ما ( احمد خان، شاه ولی، علما، موسفیدان و لشکریان ) قسم کردیم بهر قیمتی شود خرقه را انتقال می‌دهیم، برای بجا آوردن قسم – خرقه را از سنگ مهر ( به چهار کیلومتری فیض آباد قدیم رفتند و سنگی را مهر کردند ) از این سنگ مهر شده پیش نخواهیم برد. میریاربیک و مردم فیض آباد، همه در « غفلت »، اما شاه ولی و همیارانش در هوای « تفنن »، شبانه خرقه را از محل بیرون ساخته، به محل « سنگ مهر » انتقال دادند، سنگ را در شتر اول بار کردند و در شتر دوم خرقه را ( راستی خرقه را از سنگ مهر شده، پیش نبردند و هنوز هم « سنگ مهر» شده چند متر دورتر [ پیش تر ] از مرقد خرقه، در شهرکندهار قرار دارد). زمانی میریاربیک و مردم فیض آباد، از ترفند شاه ولی و یارانش آگاه شدند، « حیلۀی شرعی » کاروان شاه ولی کار را تمام ساخته بود. از بابت آن سنگ مهر شده و شهادت تاریخ. آن محل بنام « دشت سنگ مهر» و کوه ( شخ ) آن محل را بنام « سنگ مهر» یاد کردن ( اما والی وقت ولایت بدخشان، خواست تا رد پای یک واقعیت تاریخی را گم کرده باشد. نام آن کوه را « تپه عقاب » و « آشیانۀی عقاب » نامگذاری کرد. مگر بسیاری ها هنوزهم آنجا را بنام تاریخ « مهر تفنن و غفلت» یاد می‌کنند.

Comments

Popular posts from this blog

Who is Haji zahir qadir

ولسوالی سرخرود